مصاحبه با بهروز سلطاني يکي ديگر از سرداران بي مدال کشتي

•  مصاحبه اختصاصي سايت کهن بوم با بهروز سلطاني يکي از سرداران بي مدال کشتي آزاد.

اين بار به سراغ يکي از سرداران بي مدالي رفتيم که در عمر ورزشي اش به آنچه که استحقاقش را داشت نرسيد. آري بهروز سلطاني. کسي که به جرأت مي توان گفت اگر در ابتداي راه دچار آسيب ديدگي نمي شد مي توانست خوش بدرخشد و با توانمندي و هوش سرشار و صد البته پشت کار بالا و مثال زدني در زمره مدال آوران جهان و المپيک قرار گيرد. در چهره ايشان آرامش و متانت خاصي هست که در اولين برخورد هر کسي را مجذوب و شيفته خود مي کند. با اين قهرمان باب گفتگو را باز کردم. اکنون نيز دوستيم. از نظر خصوصيات اخلاقي ام بايد بگويم، خيلي تعصبي هستم، به برد باخت خيلي حساسم. شيريني برد را با هيچ چيز عوض نمي کنم. هميشه سعي مي کنم از شکست ها پلي براي پيشرفت و تکاملم بسازم. هيچوقت در برابر مسائل و مشکلات عقب نشيني نکرده و نمي کنم. عاطفي هستم و سعي مي کنم براي اطرافيانم دلسوز باشم. علاقه زيادي به خانواده ام دارم. صبر و تحملم زياد است. هميشه خدا را به ياد و خاطر دارم و حمد و شکر خدا را فراموش نمي کنم.

در ابتدا خودتان را معرفي کنيد:
بنده بهروز سلطاني متولد ۱۳۴۷ در شهر تهران هستم. يک برادر و دو خواهر دارم و در خانواده اي عاشق و مشتاق کشتي بدنيا آمدم. ابتدا تا سن ۸ سالگي در محله جواديه ساکن بوديم و پس از آن به محله آرياشهر نقل مکان کرديم. سال ۱۳۷۴ ازدواج کردم و يک پسر و يک دختر دارم. ديپلم تجربي گرفتم و بعد از آن جذب بازار کار شدم و در هم اکنون در زمينه کارهاي عمراني و ساختماني فعاليت دارم. پس از کشتي علاقه زيادي به ورزش فوتبال دارم و با عليرضا منصوريان همسايه قديمي بوديم و هم اکنون نيز دوستيم. از نظر خصوصيات اخلاقي ام بايد بگويم، خيلي تعصبي هستم، به برد باخت خيلي حساسم. شيريني برد را با هيچ چيز عوض نمي کنم. هميشه سعي مي کنم از شکست ها پلي براي پيشرفت و تکاملم بسازم. هيچوقت در برابر مسائل و مشکلات عقب نشيني نکرده و نمي کنم. عاطفي هستم و سعي مي کنم براي اطرافيانم دلسوز باشم. علاقه زيادي به خانواده ام دارم. صبر و تحملم زياد است. هميشه خدا را به ياد و خاطر دارم و حمد و شکر خدا را فراموش نمي کنم.

کشتي را در چه سالي آغازکرديد و در چه سالي ورزش قهرماني را کنار گذاشتيد و خداحافظي کرديد؟
کشتي را در سال ۱۳۶۰ شروع کردم و در سال ۱۳۷۸ و در سن ۳۱ سالگي پس از اينکه مجدداً تمريناتم را شروع کرده بودم و توانستم در مسابقات انتخابي تهران اول شوم از ورزش قهرماني خداحافظي کردم.

مربي سازنده تان چه کسي بود، ساير مربياني که نقش بسزايي در موفقيت شما داشتند را نام ببريد.
اولين مربي من آقاي سيدرضا صفوي بود که کشتي را در سال ۱۳۶۰ و باشگاه آذر واقع در چهار راه شاپور نزد ايشان شروع کردم و تا سال ۱۳۶۲ در اين باشگاه تمرين مي کردم. پس از آن به باشگاه شفق واقع در پل امامزاده معصوم رفتم و زير نظر آقايان شريف زاده ، محمد کرماني و يداله اعتصامي به تمريناتم ادامه دادم.

در رشته کشتي چه جنبه جذابي ديديد که آنرا بعنوان رشته ورزشي اصلي خود انتخاب کرديد؟ آيا اگر به ابتداي راه بازگرديد باز هم رشته کشتي را انتخاب خواهيد کرد؟
از کودکي علاقه شديدي به کشتي داشتم و هميشه آرزويم بود قهرمان جهان شوم ولي درست در اوج جواني و در سن ۱۸ سالگي در حين تمرينات تيم ملي با (آقاي سياوش نوري) از ناحيه کتف دچار آسيب ديدگي شديد شدم و سرنوشت زندگي ورزشي ام بطور کلي تغيير کرد. ولي با اين حال کشتي را رها نکردم و باز هم کشتي گرفتم. اگر مي شد دوباره به دنيا بيايم حتماً قهرمان المپيک مي شدم.

آيا در رشته هاي ديگر ورزشي نيز تبحر و عنوان داريد؟
در ساير ورزشها عنواني ندارم ولي فوتبالم بد نيست.

در کشتي چه فنوني را شگرد داشتيد و در مسابقات بيشتر اجرا مي کرديد؟
زيرگيري از هر دو پا را شگرد داشتم. در فن کمر، بارانداز ، سگک و سر زير بغل تبحر خاصي داشتم.

در مورد بيوگرافي ورزشي خود توضيح دهيد و مقامهايي که بدست آورديد را با ذکر سال و محل برگزاري نام ببريد؟

در دوران ورزشي ام در مسابقات بسياري شرکت داشته ام که به برخي از مقام هايم اشاره مي کنم.

– قهرمان نوجوانان تهران در سال ۱۳۶۲

– قهرمان جوانان تهران و بعد از آن هم قهرمان جوانان کشور در سال ۱۳۶۴

– راهيابي به تيم ملي بزرگسالان و اعزام به مسابقات جام دانکلوف بلغارستان و کسب مقام سوم مسابقات در سال ۱۳۶۵ و در ۱۶ سالگي

– نفر چهارم جام تفليس در سال ۱۳۶۶ در وزن ۵۲ کيلو گرم

– چندين بار قهرمان کشور و تهران

– نفر دوم تيم ملي در سال۱۳۷۰ که بعلت آسيب ديدگي از راه يابي به مسابقات جهاني باز ماندم.

– کسب مقام سوم جام تفليس در سال۱۳۷۱ جالب اينکه در اين مسابقات توانستم ۵ کشتي گير روس را در يک روز شکست دهم که يکي از آنها عبدالله ماگومدوف قهرمان المپيک بود.

رقباي مستقيم خود در مسابقات انتخابي منطقه،‌ شهر،‌استان،‌کشور و انتخابي تيم ملي را نام ببرديد؟
من در چهار وزن ۴۸، ۵۲، ۵۷، ۶۲ کيلو کشتي گرفتم. حريفان خوب در آن زمان زياد بودند. مجيد ترکان، عسگري محمديان، سياوش نوري، مجيد ذوالفقاري، تقي اکبر نژاد، دودانگه، اويس ملاح، جانعلي خسرو نژاد، پهلوان زاده، ‌خليل جهانشاهي و خيلي هاي ديگر.

آيا در مسابقات مهم آسيب ديدگي و مصدوميت داشته ايد؟
بله در جام تفليس ولي با تمام وجور جنگيدم و سوم شدم.

يکي از تلخ ترين و شيرين ترين خاطرات خود در کشتي را تعريف کنيد؟
در سال ۱۳۶۸ يک هفته مانده به انتخابي تيم ملي ، از ناحيه کتف دچار آسيب ديدگي شدم و باعث شد تا صدمات زيادي ببينم و قهرمان جهان نشوم.

در کشتي چه ستاره اي را بعنوان الگوي اخلاقي و چه کسي را بعنوان الگوي فني خود قبول داريد؟
استاد: منصور برزگر

در بين کشتي گيران معروف با کداميک روابط دوستانه و نزديکتري داريد؟ يکي از خاطراتي که با ايشان داريد را تعريف کنيد؟
با اکثر کشتي گيران روابط دوستانه و خوبي دارم ولي با منصورخان برزگر مثل پدر و پسر هستيم.

آيا به فرزندتان رشته کشتي را پيشنهاد مي کنيد و از صميم قلب دوست داريد که فرزندتان کشتي گير بشود؟
بله خيلي زياد

مربي گري را از چه سالي شروع کرديد؟ از شاگرداني که تربيت کرده ايد چند نفر که در مسابقات موفق بوده اند را نام ببريد؟
از سال ۱۳۸۰بطور رسمي مربي گري را شروع کردم. در حال حاضر مدرک درجه ۱ مربي گري دارم. در خصوص چند نفر از شاگرداني که طي اين سالها پيش من آمده اند و به مدارج بالا رسيده و رفته اند ترجيح مي دهم صحبت نکنم و به از پرداختن به حاشيه پرهيز ميکنم. در حال حاضر هم در باشگاه سوخته سرايي تمرين مي دهم.

اين سوال را از خيلي ها که هم در کسوت مربي و هم در کسوت کشتي گير بوده اند پرسيده ايم، به نظر شما مربي گري سخت تر است يا کشتي گرفتن؟
به دليل سختي و مشقاتي که ورزش قهرماني خصوصاً کشتي دارد به نظرم کشتي گرفتن سخت تر است.

شرايط حمايت از مربيان، بخصوص مربيان سازنده را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
مربيان کشتي در ايران بسيار مظلومند و هيچگاه از آنهاحمايت نمي شود به همين خاطر مربيان سازنده هيچگاه به حق خود نرسيده اند. در ايران مربي گري يعني عشق ، نه شغل و مقام. در صورتي که در خارج از ايران مربيان جايگاه ويژه اي دارند.

کادر فني فعلي تيم ملي و فدراسيون را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ عملکرد رسول خادم بعنوان مدير و سرمربي تيم ملي کشتي آزاد را چگونه ارزيابي مي کنيد؟
کار بسيار خوب و بزرگي است چون همه از قهرمانان و نام آوران کشتي هستند. من با رسول خادم همدوره بوديم و خاطرات زيادي داريم، در اردوهاي پياپي تيم ملي سالها در کنار هم زندگي کرديم. رسول خيلي کار بلد است و حتماً موفق خواهد شد.

قوانين جديد کشتي به نفع کشتي ايران است يا نه؟ قدري توضيح دهيد؟
بله خيلي به نفع ايران است چون زمان زيادي به کشتي گيران مي دهد تا بتوانند اگر اشتباهي کردند آنرا جبران کرده و به کشتي برگردند. پيش از اين کشتي گير با يک امتيازي که مي گرفت در کشتي را مي بست و زمان محدود ۲ دقيقه به سرعت تمام مي شد. امتياز فني و امتياز مثبت نيز يکي از شاخصه هاي خوب در قوانين جديد به حساب مي آيد و بر پايه آن مي توان کشتي گيران را بهتر آناليز کرد.

کلاً از چه خصوصيات اخلاقي خوشتان مي آيد و از چه چيز تنفر داري؟
هميشه از کساني که از کار و تلاش خسته نمي شوند خوشم مي آمد چون در کشتي بايد از دل و جان مايه گذاشت تا بتواني شيريني قهرماني را بچشي.

براي جذب جوانان و پشتوانه ها به کشتي چه پيشنهاداتي داريد؟
کشتي يک ورزش سنگين و پهلواني است، براي پيشرفت بايد خيلي زجر و زحمت کشيد و از لذت ها و خوشي هاي زندگي چشم پوشي کرد. کار هر کسي نيست، بايد گذشت تا بدست آورد.

در پايان هر چه مانده را خود توضيح دهيد؟
از تک تک اعضاء خانواده ام که در تمام سالهاي اردو و مسابقات من را حمايت کردند سپاسگذارم. از مربيان و دوستاني که در پيشرفتم نقش داشته اند تشکر مي کنم. براي کساني نيز که مي خواهند کشتي بگيرند و قهرمان شوند مي گويم :
کشتي يک ورزش پهلواني و خيلي سخت است و خيلي اراده مي خواهد براي اينکه قهرمان شوي . بايد از همه چيز خود بگذري. فقط و فقط به کشتي فکر کني . يعني در غذا خوردن در خوابيدن در بيداري در همه جا بايد با کشتي باشي و به کشتي گرفتن فکر کني.